روزمرگی ، زودمرگی ، کسالت ، کم خوابی ، برو بینیم حال نداری ، دلت خوشه ها ، مگه نمی بینی وضعیت رو ، مجبوریم می فهمی ، پول نیست با جیب خالی نمیشه که ، کار می کنم اما ارائه نمی دم ، ترجیح می دم فعلن کار نکنم . کلی استدلال، نظریه و فرضیه وجود دارد برای این پرسش که چرا فعالیت های فرهنگی و هنری هرمزگان پایش را دراز کرده و دارد چرت می زند ، نه نمایشگاهی ، نه جشن و جشنواره ای ، نه تکان و حرکتی ، نه تئاتری روی صحنه می رود ، نه فیلمی ساخته می شود و می بینیم ، نه موسیقی درست و درمانی ، تب کنسرت هم که با آتش گرفتن آوینی خوابیده است ، این نه هایی که می گویم به همین راحتی هاست که دارد تایپ می شود . پس از تغیر و تحولات انجمن تئاتر همان نیمچه فعالیت های سابق هم ته کشید ، لابد باید گذاشت به حساب اینکه کار دست کاردان نیست و انتصاب های فرمایشی باز دارد تئاتر را به ماتم کده تبدیل می کند ، سینما هم کما فی سابق روند کند و کسالت آورش را ادامه می دهد تا دم دمای اردی بهشت آینده و دو هفته بعدترش که داد همه در می آید ما سینما نداریم و چه و چه ! البته سینمایی ها این روزها نشست فیلمی برگزار می کنند که آنهم به دلیل اجبار در ثبت نام و عضویت نمی شود رفت ، راجب این اجبار بعدن خواهم نوشت. تجسمی ها هم کفایت کرده اند به کلاس های کم اثر مقطعی ، هرچند حال و روزشان از باقی هم صنفانشان بهتر است ، گاهی نمایشگاهی برگزار می کنند ، البته آنقدر در سکوت و بی خبری ست که بی هیچ چالش و تحلیلی تمام می شود می رود پی کارش.در این بین انجمن عکسان کمی سرحال تر است ، اردویی می گذارند ، نشست های آزاد سه شنبه هاشان همچان به راه است ، اما نه از نمایشگاه خبری ست و نه چیزی نظیر این ، انجمن عکاسان هنوز نتوانسته بعد از اردی بهشت نمایشگاهی به پا کند تا کمی از این فضای راکد خلاص شویم .
اینکه مدیریت فرهنگی کشور نقش اول را در این کسالت فرهنگی دارد جای هیچ شک و شبه ای نیست ، البته که آنها نشان داده اند میلی برای هزینه های آنچنانی برای فرهنگ و هنر ندارند ، اگر پول و حمایتی هست آنهم مال خودی های کم تعداد است تا صرف تولید آثار بی محتوا ، شلخته و نه سیخ بسوزد و نه کباب می شود.
در این بین نقش هنرمند مستقل ما کجاست ، آیا نسبت به این وضعیت خودش را متعهد می داند ، احتمالن پاسخ خیر است ، چون مستقل بودن یعنی خلاف جهت آب شنا کردن ، دور بودن از جریان اصلی ، یعنی از جیب خرج کردن است که آنهم با این وضعیت بلاتکلیف ، ملتهب و بحران اقتصادی کشور غیر ممکن بنظر می رسد.
وضعیت کنونی فرهنگ و هنر هرمزگان مانند اتومبیلی ست که مدتها تکان نخورده ، گرد و خاک گرفته و برگ رویش نشسته ، فقط می شود با انگشت رویش نوشت لطفن من را بشویید !
از همکاران وبلاگ نویسم محمد ذاکری،بهروز عباسی، مجید جمشیدی، شهاب آبروشن و سایرین دعوت می کنم در این گفتمان مجازی شرکت کنند و بنویسند آیا به کسالت فرهنگی در مقطع فعلی معتقدند و اگر هستند چرا ؟
عکس : صابر وکیلی راد
مرتضا
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 ساعت 03:07 ب.ظ
خواهم نوشت در چند روز آینده انشاالله.
سپاس
من هم می نویسم به زودی ممنون از بحث خوب ومفید
مرسی
نمایشگاه گروهی نقاشی
دانشجویان هنرهای تجسمی تربیت معلم شهید بهشتی
فرهنگسرای طوبی
12-16شهریورماه