کافه سوژه

فرهنگی ، اجتماعی

کافه سوژه

فرهنگی ، اجتماعی

فرخنده مرادی درگذشت

http://s3.picofile.com/file/7491107418/mora.jpg


  • فرخنده مرادی درگذشت یا درگذشته شد !
  • فرخنده مرادی  گریمور مطرح بندرعباس امروز در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در گذشت.او فارغ التحصیل هنرهای نمایشی بود و موسس آموزشگاه هنری مهرگان در بندرعباس. خانم مرادی به عنوان گریمور با خیلی از کارگردان‌های تئاتر در بندرعباس همکاری داشته. از کارهای شاخص خانم مرادی می‌شود به نمایش "وقتی ما بر می‌گردیم دو پای آویزان مانده است" به کارگردانی ابراهیم پشتکوهی اشاره کرد. نزدیکان خانم مرادی می‌گویند او [بر اثر یک آمپول] در گذشته است. پیکر این هنرمند راس ساعت ۱۶:۳۰ چهارشنبه از مقابل آموزشگاه مهرگان بندرعباس تشییع شد.
  • منبع : جغد بندری


مونولوگ

http://s1.picofile.com/file/7489238167/mono.jpg
  • کلاه قرمزی و بچه ننه : چند شب به اتفاق تعدادی از رفقا قول و قرار گذاشتیم برویم سینما ستاره شهر ، برای تماشای عروسکی که دارد اسطوره می شود ، کلاه قرمزی و بچه ننه . کلاه قرمزی جدید را در شب های ابتدایی نمایشش در همین سینما دیده بودم اما به اصرار دوستانی که فیلم را ندیده بودند در دام تعارف گیر افتادم تا محصول تازه طهماسب ، جبلی را برای بار دوم ببینم ، البته که خیلی کم پیش می آید فیلمی را دوبار ببینم ، حتا شاهکارهای سینما را ، آنقدر تعداد فیلم هایی که دوستشان می دارم و دوبار آن را دیده ام کم اند که می توانم بشمرم  ، بگذریم ، راستی آن شب بلیت تمام شده بود و سالن جا نداشت ، اتفاق کم نظیری بود ، اینکه روی شیشه گیشه بزنند ظرفیت سینما تکمیل است .
  • بی خداحافظی : اگر رضا صادقی را از این فیلم بگیرید هیچ چیز دندان گیری ندارد ، یک فیلم شلخته ی محافظه کار که حتا جرات نمی کند تا نزدیکی حواشی زندگی یک خواننده پیش برود ، فیلم کلی بازی بد دارد و یک کارگردانی که فقط می خواسته فیلم را به سرانجام برساند.البته که در این آشفته بازار رضا صادقی خوب گلیمش را از آب بیرون کشیده و تبدیل شده به نقطه قوت فیلم ، او توانسته حضور دوربین ترسناک سینما را نادیده بگیرد و همانی باشد که از او سراغ داریم ، یک رضا صادقی جاه طلب و پر اعتماد بنفس.
  • تالار شهید آوینی : احتمالن اگر بیست ، سی سال دیگر از مکانی در بندرعباس یاد شود که مردم از آن خاطره دارند همین تالار آوینی ست که حالا مدتی ست سوخته و خبر می رسد مراحل بازسازی اش با اتمام رسیده ، کاش سیاست گذاران فرهنگی و انجمن موسیقی هرمزگان بدنبال فکر چاره ای باشند تا تالار محلی باشد برای برگزاری کنسرت خوانندگانی که لااقل از درجه کیفی بالاتری برخوردارند ، نه اینکه هرکس توانست مجوز بگیرد و پول اجاره تالار را هم بدهد بیاید کنسرت بگذارد ، کاش یک مناسبات مشخصی طراحی می شد تا تالاری که پیش از این علیزاده ، افشار و شجریان در آن بر روی صحنه رفته اند محل برگزاری کنسرت خواننده دسته چندمی نشود.
  • بیست و نهمین جشنواره فیلم کوتاه ایران : البته که وقتی جشنواره معتبری مانند جشنواره بین المللی فیلم کوتاه ایران همزمان در پایتخت و بندرعباس برگزار شود خیر خوشحال کننده ای است اما سابقه نشان داده وقتی جشنواره ای را همزمان برگزار می کنیم آنقدر از حیث عدم استقبال مخاطب ناامید می شویم که عطای دوره بعد را به لقایش می بخشیم ، انجمن سینمای جوان و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان لطفن پیش از آنکه جشنواره تلف شود برای حضور مخاطبان در سالن برنامه ریزی کنید.
  • تاریخ برگزاری جشنواره : ده الی شانزدهم مهر ماه ، فرهنگسرای طوبا
  • یک پیشنهاد : نمایشگاه نقاشی ،دوازدهم تا شانزدهم شهریورماه ، فرهنگسرای طوبا

شعبده ی شهرداری !

http://s3.picofile.com/file/7487317204/talkh.jpg


  • شعبده ی شهرداری !
  • مدتی ست در شهر بیلبوردی دیده می شود با این جمله : شهر در آستانه تحول بزرگ فرهنگی ! حالا این تحول بزرگ چه است و چگونه است هیچ اطلاعی در دست نیست . لابد قرار است اتفاقاتی بیفتند که ما هرآنچه را تا کنون رویاپردازی می کردیم، نداشتیم و یا نخواستند داشته باشیم را یکجا بهمان بدهند. هرچند آنچه فرهنگ خطاب می شود تعریفش نزد مردم و دولت علی الخصوص دستگاه عریض و طویل شهرداری تشابه چندانی با هم ندارد فلذا  ما خیلی عادت به تحول یهویی نداریم ، حالا بماند که شعار مذکور چیزی در مایه های ورد شعبده بازی : اجی مجی لاترجی و ظاهر شدن یک چیز عجیب و غریب است که نمی شود حتا آن را باور کرد  ! مصداق همان جک معروف این خودتانید یا مسخره بازی ست .
  • بندرعباس کنونی فقط و فقط با شعبده می تواند از این حال شلخته و داغان خلاص شود . شهری که هنوز در مناسبات ابتدایی و بنیادینش مانده و مردمانش بجای مطالبه فرهنگسرا ، کتابخانه اینترنتی ، بی آر تی و  مترو و مکانی برای تفریح کودکانشان و چه چه ... یکتا خواسته اشان این است که شهرداری خیابانهای له و لورده شهر را سر و سامان دهد تا مبادا دیسک کمر به باقی امراضشان اضافه شود . شهری که یک خیابانش به اندازه لایه های زمین شناسی هی کنده می شود و هی آسفالت می شود و هربار صاحب و مالک جداگانه ای پیدا می کند و می گوید : داریم کارهایی زیربنایی می کنیم ! کارهای زیربنایی شان هم که تمام شد خیابان را به حال خود رها می کنند تا سرحوصله وصله ای به وصله ها اضافه کنند و ما مردم نجیب هم از خود بی خود شویم و بهم اس ام اس دهیم  بالاخره خیابان فلان جا باز شد! شهری که  شهردارش امضای بزرگ و شیک ش را ضمیمه بیلبورد پایتخت اقتصادی ایران می کند و به هموطنان میهمانش خوش آمد می گوید اما شهردار پیشینش در پاسخ به این سوال که چرا روکش خیابانها را در تعویض نمی کنید می گوید : می دانید چقدر خرج رو دستمان می گذارد . ما مردم نجیب بندرعباس سهممان از این اقتصاد و پایتخت چقدر است ! راستی تاکیدم بر روی نجابت مردم بی قصد و غرض نیست ، مقصود این است که ما شهروندان در طول تاریخ نشان داده ایم قانعیم به آنچیزی که در سفره مان گذاشته اند بی آنکه بدانیم و مطلع باشیم حقوق شهروندی مان در کشو شهرداری دارد خاک می خورد و ترک عادت است که مانند مردمان پایتخت هی شهردار را زجر دهیم که چرا فلان خیابان فرعی خط عابر پیاده اش کج است !
  • شهری که بی هیچ مطالعه ای دیوارهای شهرش پر می شود از نقاشی بلبل و برگ و بیکران غروب ، و شش ماه نگذشته دیوارهای شرجی زده نم پس می دهند و  گچ و سیمانش کف پیاده رو زیر پای مردم نجیب ولو می شوند و شهر زشت تر از آن چیزی می شود که بود ! ما مردم نجیب چیزی نگفتیم و نخواهیم گفت اما رسوایی دیوارها را نمی شود ندید !
  • آیا نباید برای شهری که پس از گذشت سی سال از انقلاب هنوز سقف دغدغه مردمش خیابان و پیاده رو استاندارد است افسوس خورد.
  • عکس بندرعباس : روح ا... بلوچی
  • عکس تهران ، خبرگزاری مهر ::
http://s1.picofile.com/file/7487542254/s.jpg